مشاهیر ادبیات ایران

 

تصویر ادیب

نام ادیب

آثار مشهور

 

ابراهیم خواجه نوری

چهره‌هاي درخشان تاريخ-‌سيماي شجاعان 

 

علي اشتري

مجموعه اشعار 

اعتصام الملک

تربيت نسوان  

 

بابا طاهر همداني

مجموعه اشعار(دوبیتی)وجملات قصار 

محمد علی فروغی

خلاصه شاهنامه- منتخب شاهنامه

 

ابوسكور بلخي

آفرين نامه  

 

ابوالمؤيد بلخي

يوسف و زليخا  

 

امير خسرو دهلوي

مطلعالانوار-شيرين و خسرو 

 

بابا فغاني شيرازي

مجموعه اشعار و قصاید(در مدح امیرامومنان(ع) ) 

 

اديب الممالك فراهاني

مجموعه اشعار 

سعید نفیسی

فرنگيس-ماه نخشب (ترجمه)

 

غلامرضا رشید یاسمی

مجموعه نقد آثار ادبی و ترجه ی آثار 

 

 

 صفحه ی قبل > ۱

 

 

 

مطالب پزشکی

 

 

اختلاف بازیگری در ایران و (مثلا) هالیوود

در عالم اینترنت و دنیای مجازی نمی شود یک موضوع را دقیق و عمیق نوشت ... اصولا خوانندگان اینترنتی (برخلاف مخاطبان مطبوعات) بسیار بی حوصله و عجولانه مطالعه می کنند ... بنابر بر این فرمول موضوع بحث این پست را در حد توان به اختصار و خلاصه می نویسم.

در ارزیابی یک فیلم (اگر ارزش ارزیابی را داشته باشد) اولین موردی که به چشم می آید و قابلیت نقد دارد ، مقوله بازیگری در آن فیلم است . بازیگری رکن اول هر فیلم داستانی ایی به شمار می رود و به تعبیری می توان گفت که تمام ارکان فیلم در نهایت از کانال بازیگری جلوه میکنند. از همین روست که شاغلین این حرفه (به فراخور سطح و جایگاه هنری و گیشه ایی که دارند) بیشترین دستمزد را در شاخه سینما دریافت میکنند و بیشترین متقاضی کار را نیز دارند! حال از این منظر که بگذریم ، همانطور که همگان در فوتبال صاحب نظرند و خود را در سطح مربیان برجسته دنیا می دانند (!) رویه ارزیابی های متداول سینمایی نیز مستثنی از این قائده و قانون نیست! یعنی تمام افرادی که زیادتر از معمول «فیلم» می بینند (اگر هم سواد تکنیکی و آکادمیک سینمایی نداشته باشند و در هیچکدام از زمینه های فنی فیلم نیز نتوانند اظهار نظر کنند) در بخش بازیگری فیلم خود را منتقد و صاحب نظر می دانند ، حال آنکه اساسا بحث بازیگری برخی از فیلمهای «خارجی» اساسا پوچ و خارج از عقل است! البته مقصود توهین به کسی نیست ، لیکن با اندکی تامل می توان فهمید تنها بخشی از این مقیاس منطقی است و مابقی قیاس مع الفارق است و بس!

«عزت الله انتظامی» تعریف می کند که هنگام فیلمبرداری فیلم چمدان (به کارگردانی مرحوم مهدی مقدم) بازی می کرده که در یکی از صحنه های فیلم مرحوم «مهدی مقدم» به بازی «انتظامی» خورده گرفته و برای در آوردن حس بازی آن صحنه بازی «مارلون براندو» را مثال می زند. «عزت الله انتظامی» در آن هنگام به حرمت «مقدم» حرفی نمی زند ولی بعد ، طی یک مصاحبه مبحثی را طرح می کند : « اصولا اینکه یک بازیگر ایرانی بخواهد طبق فرمول یک بازیگر هالیوودی عمل کند کار اشتباهی است. بازیگری در هر فیلمی با توجه به فرهنگ اجتماعی جایی است که فیلم در آن ساخته می شود. آمریکایی ها در برخوردهای متداول و روزانه خود آدمهای عقل گرایی هستند ، خشک به نظر می رسند و رفتار آرام و با تماءنینه ایی دارند حال آنکه ایرانی ها اصولا احساساتی ، هیجانی و بارفتارهای عصبی و  ... »

شاید تا اینجای مطلب به منظور نظر این حقیر پی برده باشید. شاید بازی هندی ها در فیلمهایشان مقداری اغراق آمیز به نظر برسد ولی این ماجرا ریشه در فرهنگی دارد که بی نهایت از ایرانیان احساساتی تر است. شاید رفتار بازیگران فیلمهای هالیوودی سنگین و با متانت به نظر بیاید ولی یقینا این موضوع ریشه در فرهنگ جامعه آمریکا دارد. حال این سوال طرح می شود که وقتی کسی (از اطرافیان ما که زیاد هم فیلم نگاه می کند) از بازی «کرک داگلاس» یا «ژان رنوآر» تعریف کند ، آیا می تواند پاسخ دهد که این ارزیابی را با چه معیاری انجام داده و یا اینکه اگر قیاسی بوده با چه مقیاسی صورت پذیرفته !؟! اگر تا آخر این بررسی پیش برویم فقط در یک نقطه به نظر این افراد می توان وقع نهاد و آن این جا که ازیابی این افراد با یک معیار انسانی صورت پذیرفته باشد! که در این حالت (شاید بتوان احساس انسانی بایگران آن فیلم را به نحو احسنت گرفت) نمی توان نقد دقیق و عمیقی از بازیگری ایشان به صورت فنی ارائه داد.

در رابطه با این گونه نقدها (بر فرض دقیق و فنی بودن آنها) فقط و فقط دو نوع حالت وجود دارد: اول اینکه منتقد به نقد منتقدان خارجی که همان فرهنگ را دارند اقتدا می کند که در این صورت بازیگرانی را می بیند که آنان می بینند و در حالت دوم شخص منتقد عرصه بازیگری خود چند سال در همان فرهنگ و جامعه زندگی کرده باشد ...

البته لازم به ذکر می دانم که عرض کنم این مقاله می توانست یک متن دقیق و عمیق با فصل بندی های مختص به خود باشد که چه بسا در چند پست طرح شود ... امیدوارم از آنجایی که به دلیل رعایت حوصله خوانندگان محترم سعی در خلاصه نویسی مطلب داشتم ، موضوع بحث را زخمی و ابتر نکرده باشم.

اوضاع سیاسی و مذهبی عصر عطار نیشابوری(عطار3)

 

اوضاع سياسي ومذهبي

 

اوایل قرن سوم,نيشابور قرارگاه اميران خراسان گشت و در روزگارسامانيان اهميت سياسي خاص يافت واگر چه پاي تخت سامانيان شهر " بخارا" بود وليكن نيشابور بدين جهت كه مركز پيكارها ونبردهاي سامانيان با " آل بويه" از يك سو با(آل زيار) از ديگر سو گرديده بود هر گز,از شهرت واهميت باز نماند واين بدان سبب نيز بود كه " سالار خراسان" فرمانده سپاه سامانيان كه كارهاي جنگ وستيز با دشمنان آنانرا به عهده داشت, در نيشابور ميزيست واز اين شهر كار جنگ ونبرد را اداره مي كرد.همچنين اميران نامور چغانيان(آل محتاج) ونيز(سيمجوريان) اين شهر را قرارگاه خويش ساخته وحافظ اهميتي بود كه از دير باز به نيشابور اختصاص داده شده بود وچون "نصربن ناصرالدين" برادر سلطان محمود غزنوي نيز در شهر نيشابور,وظايف سپهسالاري غزنويان را ايفا مي كرد,نيشابور را پايتخت دوم غزنويان هم به حساب مي آوردند. قرن ششم دوره گرانباري است كه ايران اسلامي آن رادر به ياد دارد,هر چند از ادوار مهم واز فصول برجسته شعر وادب فارسي عجين شده با معارف غني اسلامي است وبسياري از امهات متون علوم وفلسفه وعرفان وتصوف محصول يا تاثير يافته همين برهه از پيشينه ادب مي باشد لكن در عين حال متلاطم وپر آشوب وبحراني است.

خبر هاي خوش وسرور انگيز فتح مرز هاي غير اسلامي وپيشرفت معارف اسلام به دامنه هاي هندو كش تا رودخانه جيحون ودرياچه آرال وكرانه هاي درياي خزر ودربند قفقازوخلاصه رسيدن به اجتماعات بشري آسياي صغير وتمام شمال آفريقا وايلات جنوبي اسپانيا,با كشمكشهاي سياسي بين امرا وسلاطين سلسله هاي مختلف توام شده شيريني را باتلخي همراه نموده. درايران سرزمين علم وفضيلت,عاطفه وعطوفت,رشادت وشجاعت,حريت .... آن روزها خوارزمشاهان بر قسمت اعظم بلاد تسلط داشتند ودارالملكشان خوارزم(گرگانج) در ساحل جيحون ودر جنوب درياي آرال بود.

سلسله ها محلي ديگر از جمله سلغريان درفارس,اتابكان در آذربايجان وهزار اسبي در لرستان حكومت مي كردند ودرمجاور ايران نيز سلجوقيان روم ويونان در شام بيش از ديگران قدرتمند بودند.هنوز درد وغم تاخت وتاز صليبيان به مرزهاي غربي ممالك اسلامي در اواخر قرن پنجم فراموش نشده بود كه درهاي فتنه وبلايي صعب تر بر روي مسلمانان گشوده گرديد.چنگيز خان جهان گشاي مغول به بهانه اين كه جاسوسان تاجر پيشه در ايران به دست عمال محمد خوارزمشاه به قتل رسيدند هجوم به ايران را آغاز كرد.

اين قوم وحشي وويرانگر,ملتهاي مورد هجوم را به همراه ميراث تمدني و فرهنگي شان به سختي تكان داده, بافت سياسي, اجتماعي, اقتصادي وفرهنگي آنها را به كلي در هم ريخت به طوري كه تا مدتها از هويت تاريخي خود جداشدند.از مراكز علمي جز ويرانه هايي بر جاي نماند آثار عالمان علوم مختلف اسلامي وغير اسلامي وعارفان همه وهمه به آتش سپرده شد.عالمان وشاعراني چون نجم الدين كبري , فريد الدين عطار و.... در هجوم مغولان خونخوار به شهادت رسيدند. وحشي گري مغولان به اندازه اي بود كه ابن اثير مي نويسد:" اگر گوينده اي مي گفت: جهان از زماني كه پروردگار بزرگ ومنزه آدم را آفريد تا امروز به چنين بلايي گرفتار نشده راست مي گفت." هر چند روزگار شيخ ما ازنظراجتماعي,فساد وتباهي وانحطاط به حد غايت خود رسيد,ليكن همين دوره از نظر علوم وفلسفه وادب وتصوف واز همه مهمتر عرفان اسلامي كه مسلما با تصوف جداست از ادوار درخشان تاريخ ايران واسلام است.اگر تعصبات مذهبي واختلافات فكري ميان ملل ونحل مختلف از مذاهب اهل سنت وجماعت وشيعه وفلاسفه ومتصوفين وحضرات عرفان اسلامي به درجه اعلي از شدت وحدت رسيده بود,زمينه به كمال رسيدن حقايق غريب افتاده را هم مهيا كرد.چنانكه دكتر احمد محمدي ملايري در مقاله اي تحت عنوان انديشه عرفاني عطار مي گويد: ((شرح وتفسير فلسفه يوناني_ كه با وجود ابن رشد به بالاترين حد خود رسيده بود_ به وسيله فارابي و"اخوان الصفا" با شريعت اسلامي الفتي يافت وابن سينا واسطه آشتي ميان فلسفه وعرفان شد وكوشش هاي اين دانشمندان,رنگي فلسفي به عرفان داده بود,همه اينها كه بر شمرديم به تدريج تا عصر عطار پرورش يافت, كلام اسلامي با وجود دانشمندي همچون محمد غزالي راه كمال در پيش گرفته و انديشهعرفاني كه از " ابوهاشم كوفي" شروع شده راه درازي را پيموده وسر انجام هم از جهت فكري و هم از لحاظ ذوقي ساخته وپرداخته وغني گرديد ودر پيش روي عطار نهاده شد.))در اين زمان به روايت تاريخ, طوايف غزها در شما ل سرحدات ممالك اسلامي زندگي مي كردند.از اواخر قرن چهارم,مهاجرت به داخل اراضي ايران را آغاز كردند.ابتدا در بخارا سلاجغه را تشكيل دادند.دسته هاي ديگر به عراق وآذربايجان رفتند.

تسلط اين قوم بر ايران با ستم و اذا و قتل و خون ريزي همراه بود.در عهد سنجر بي آنكه آزاري از طرف آنها به مردم برسد در اطراف بلخ زندگي ميكردند تا امير قماج عامل سلطان سنجر كه از آنها بيم داشت به ترك آن نواحي آنها را فراخواند.غزها امتناع ورزيدند وبا طوائف ديگر همدست شدند و به جنگ با امير قماج آمدند.امير شكست خورد وغزها شروع به غارت وسرقت زنان واطفال نمودند,امير شكايتشان را نزد سنجر برد.سنجر از آنها خواست كه بلادي را كه تصرف كردند را ترك كنند ولي آنها قبول نكردند پس از جنگي كه بين سلطان سنجر وغزها روي داد كه منجر به كشته شدن امرا واسير شدن سلطان گشت غزها سلطان را زنده نگاه داشتند و به سلطاني خود قبولش كردند.قتل وغارت اين قوم از اين زمان آغاز شدكشتار بي حد و غارت وچپاول بي سابقه بود.قبل از حمله مغول مصيبت و حشتناك قوم غز بزرگترين بلاي آسماني بر ملت ستمكش ايران مي بود.

شهرها هرازچندگاهي به دست اميري سفاك وخونخوار تاراج مي شد,آدمكشي و هتك حرمت رواج داشت.محمد بن منور مي نويسد:در زمان حادثه غز بيشتر فرزندان شيخ ابوسعيدابوالخيرشهيد شدند.با چنين ظلم و ستمها وآشوب و فتنه هايي كه در اين عهد و دوره بعد از آن يعني مغولها بر مردم ايران واردآمد,طبيعي است كه مردم افسرده دل و وحشت زده ناميدانه دنيا را پليد و زندگي را ناخوشايند ببينند.

از لحاظ مذهبي ,بايد دانست كه بيشتر ساكنان شهر نيشابور از پيروان "سنت وجماعت" وبر طريقه "شافعي" بودند واندكي از مردم آن سامان هم به طريقه "امام ابو حنيفه" گرويده بودند.كه از آن ميان گروهي نيز از مذهب "شيعه" پيروي مي كردند وجمعي نيز از"كراميان" بودند كه در اين شهرزندگي مي كردند كه در روزگار پادشاهي سلطان محمود غزنوي,به قدرت رسيدند وبا شيعيان به ستيز برخاستند ودشمنان خويش را آزارها كردند.از غير مسلمان هم گروهي در اين شهر ميزستند كه مردمي يهودي يا مسيحي بودند وچنانكه" محمدبن المنور" نويسنده كتاب اسرارالتوحيد نوشته كليسا هم در اين شهر وجدداشته است.

از آغاز اسلام در مدينه,بصره ,كوفه وديگر شهر هاي اسلامي,مساجد نه تنها محلي براي عبادت وپرستش خداي يگانه به كار ميرفته بلكه مكاني براي آموختن مباني دين ومعارف ديني نيز بوده است كه نظاير آن در شهر هاي نيشابور هم مانند ديگر شهر هاي اسلامي,بسيار وجود داشته كه از آن جمله " جامع قديم"  و " مسجدالمنبر" بوده كه آن را ابومسلم خراساني بنا كرده و"عمروبن اليث صفاري" تكميل كرده است وهمين امر موجب بوده است كه "صوفيان" نيز براي خود مراكزي بسازند ودر آنها به تزكيه نفس وارشاد نفوس بپردازند.از خانقاههايي كه در ان ايام براي صوفيان,در شهر نيشابور وجودداشته است از خانقاه صندوقي,خانقاه طوسي,خانقاه ابوالفضل العميد الخشاب وخانقاه محمود وخانقاه سلمي نام آورده اند.

نوع ديگر از مراكزي كه در شهر نيشابور,به صوفيان مخصوصو بوده "دويره" است كه خانقاهي كوچك يا منزلي براي درويشان رهگذر بشمار مي رفته است; مانند دويره ابوسعيد بن ابي الخبر وهمانندهاي آن.....


پی نوشت:

اینکه تا الان تمامی مطالبم درمورد عطار بوده اند دلیل این نیست که فقط در مورد او مطلب می نگارم بلکه برنامه من به این ترتیب است که پس از معرفی کامل عطار و دوران زندگی او و آثارش چهره ادبی دیگری معرفی می شود.

فرابنفش را ویرایش کنید...

 

اکنون حدود 5 ماه از فعالیت فرابنفشی ها می گذرد و خوشبختانه تا کنون هیچ یک از دوستان ما

را لحظه ای تنها نگذاشتند و از روی لطف بی نهایتشان از مطالب نویسندگان فعال فرابنفش استقبال

کرده اند...در بین ایمیل ها ونظراتی که دوستان در وبلاگ در زمینه ی تایپ مطالب ایرادهای گرفته اند...گرچه بسیار اندک بود ولی سریعا رسیدگی شد...و ازنظر اعتبار مطلب تا کنون فقط دو مورد و

آن هم تاریخ و زمان اشکال داشت ...خوب بین 474 صفحه که طی 5 ماه نوشته شده چنین اشکالی

تا حدودی طبیعی است مخصوصا از پست های اواخر مردادماه به بعد چنین موردی بسیار به

 ندرت به چشم خواهد خورد!

چند تن از دوستان خواستار این شدند که مسئولیت ویرایش مطالب را بر عهده گیرند و این پروژه

را 10روزه به اتمام رسانند اما نظر من این بود که این ویرایش توسط خود مخاطبین صورت گیردتا

هم سطح اطلاعاتی شما برای ما مفید باشد و نیز با این همکاری ما احساس دلگرمی بیشتر

برای برنامه های آینده ی خود کنیم...

در ضمن هدف من این بود که برای این کار هدیه ی ناقابلی را به شما تقدیم کنم اما با در میان گذاشتن این مسئله

 با مدیریت وبلاگ ایران پوستر ایشان تمایل بسیاری با همیاری من در این موضوع نشان داد و به

افرادی که فرابنفش را به صورت های زیر ویرایش می کنند یک پوستر به انتخاب خود از

مشاهیر(موسیقی/سینما/فلسفه/ادبیات)

اهدا خواهد کرد...

 

صورت های مورد قبول ویرایش

1-ویرایش املایی پنج کلمه

2-ویرایش تایپی هفت کلمه

3-ویرایش اعتبار متن :

الف)ویرایش مطلب از نظر تاریخ و زمان درج شده(در دو مطلب)

ب)ویرایش یک مطلب از نظر اعتبار علمی

ج)رد کردن یک مطلب با ارجاع به منبعی معتبر

 

 

معرفی هدیه

یک عدد پوستر ضد آب و درجه یک با 5 سال ضمانت سلامتی در برابر نور خورشید مستقیم

برای دریافت اطلاعات بیشتر به خود سایت فروشگاه مراجعه فرمایید.

این هدیه فقط یادگار از طرف گروه می باشد..

در ضمن اگر در مورد هر یک از مطالب ما مقاله یا مطلب کامل و وسیعی دارید به پست الکترونیکی ما

ارسال کنید تا به 5 مقاله ی برتر نیز این یادگار اهدا شود...

در ضمن ایرادات و تصحیحات شما در صفحه ی مورد نظر در قسمت نظرات درج شود.

باسپاس

 

 

 

علوم متافیزیک و بهره وری ذهن

 

این مطلب توسط دوست عزیزم آقای علی لطفی فرستادند

ولی متاسفانه آدرس وبلاگشون رو اشتباه فرستادند و اگر این مطلب رو خوندن تقاضا می کنم آدرس اینترنتی وبشون رو درست بفرستند...


ازدواج تجربه یگا نگی است

سوالاتی که ممکن است برای شما بوجود بیاید در مورد پیدا کردن زوج مورد دلخواه :
گفت و شنودی با استاد ؟
1- س - آیا شما ازدواج را لازم می دانید ؟
ج- در اغلب موارد ازدواج لازم است ا لبته ازدواجی که به مزوج شدن بیانجامد :


س – منظور تا ن از ازدواج مزدوج شدن چیست ؟ اصلا منظورتا ن از ازدواج چیست ؟
ج – ازدواج فضایی است که می با یست وحد ت و یگا نگی در آن تحقق یابد . تجربه یکی در د و تا ست . درک وحد ت در کثرت . خود را در د یگری دید ن و در خود ند ید ن و دیگری را در خود دیدن . تجسمی است از پیو ند درونی بخش مونث و مذکر انسان و برقراری ارتباط و پیوستگی میان دو قطب وجود . ازدواج بیرونی . می بایست تجسمی از ازدواج درونی باشد .
س – ازدواج درونی چیست ؟
ج – می بایست با روح خود ازد واج کنید . وجو د تان را از دوگا نگی برها نید و به یگانگی برسا نید . تا از درون به وحد ت و یکپارچگی نرسید در بیرون نمی توانید آنرا تجربه کنید ...
س – یعنی باید ابتدا در درون ازدواج کرده و با روح خود یگانه شویم و بعد در بیرون ازدواج کنیم ؟
ج- البته چنین ازدواجی عا لی است . اما منظور اینست که سیر ازد واج بیرونی با وحدت و پیوند درونی هما هنگ باشد اگر می خوا هید پیوند و ارتبا طتان در بیرون متحول شده و دگرگون شود . می بایست پیوند و ارتباط خویش با خود حقیقی تان را د گرگون کنید .

س- اگر نباشد چه می شود ؟
ج- نتیجه ی آن . ازدواجی آشفته ناموزون و عذاب آور خواهد بود .
س- در درون خودم چه کسی با چه کسی باید ازدواج کند ؟
ج- من با روح خدا . روح تو با روح الهی . در درون تو (( من )) زندگی می کند . احساس اندیشه . خاطرات . تمایلات (...) همه ی اینها اجزائی از وجود تو هستند که می بایست از پراکند گی و آشفتگی خارج شده و همسو و یکپارچه شوند . آنگاه روح تو می با یست در روح الهی ذوب شد ه و مجذ وب آن شود . سپس تو در درون خودت یکی هستی و الوهیت خویش را با ز خواهی یافت . حال که در درون خود یکی بو د ی در بیرون نیز با دیگری این امکان را خوا هی داشت که یکی شوی و ازد واج در اصل همین تجربه ی یکی شدن است .
س – تجربه یگانگی چه ضرورتی دارد ؟
ج – تا یگانگی را در زمین تجربه نکنی . تجربه آن در آسمان بعید است . او یگانه است و تا تو یگانه نباشی و یکتایی را لمس ننمایی . فهم یگا نگی او دور به نظر می رسد
س – بنابر این تا زما نی که قا د ر به ازد واج درونی نباشیم . نمی توانیم ازدواج مو فقی در بیرون داشته باشیم . آیا همین طور است ؟
ج- مقصود از کوهپیما یی حتما رسیدن به قله نیست . تو به هر نقطه از کوه برسی کو هپیما یی انجام شده اما اگر بخواهی به فتح بزرگ نایل شده و اوج کوهنورد ی را تجربه کنی . رسیدن به قله ضروری است . ممکن است بدون ازدواج درونی . ازدواج بیرونی به نسبتی هم موفقیت آمیز باشد اما این موفقیت و ازدواج . کامل و تمام عیار نیست . چنین ازدواجی شاید نوعی





پیروزی باشد اما فتح محسوب نمی شود . به کوهپیما یی می ما ند که خود را به نقطه ای از دامنه رسانده اما دامنه قله نیست .

 

 

ادامه نوشته

یکی از بهترین اشعار و سرودهای خواجه شمس الدین حافظ شیرازی

 

ای صبا نکهتی ازخاک ره یار بیار                                  ببراندوه دل ومژده دلدار بیار

 

نکته روح فزا ازدهن دوست بگو                           نامه خوش خبر ازعالم اسرار بیار

 

تا معطر کنم ازلطف نسیم تو مشام                               شمه ای ازنفخات نفس یاز بیا ر

 

به وفای توکه خاک ره آن یار عزیز                          بی غباری که پدید آید ازاغیار بیار

 

گردی ازرهگذر دوست بکوری رقیب                          بهر آسایش این دیده خونبار بیار

 

خامی وساده دلی شیوه جانبازان نیست                            خبری از برآن دلبر عیار بیار

 

شکر آنراکه تودرعشرتی ای مرغ چمن                        به اسیران قفس مژده گلزار بیار

 

کام جان تلخ شد ازصبر که کرد م بیدوست             عشوه ای زان لب شیرین شکرباربیار 

 

روزگاریست که دل چهره مقصود ندید                             ساقیا آان قدح آینه کردار بیار

 

دلق حافظ به چه ارزد به می اش رنگین کن           وآنگهش مست وخراب ازسربازار بیار

 

روی بنما ووجود خودم ازیاد ببر                                خرمن سوختگان راهمه گوبادببر

 

ماچودادیم دل ودیده به طوفان بلا                                 گوبیا سیل غم وخانه بنیاد ببر

 

زلف چون عنبر خامش که ببوید هیهات                    ای دل خام طمع این سخن ازیاد ببر

 

سینه گوشعله آتشکده فارس بکش                                   دیده گوآب رخ دجله بغداد ببر

 

دولت پیر مغان بادکه باقی سهل است                              دیگر گوبرود نام من ازیاد ببر

 

سعی نابرده درین راه بجائی نرسی                          مزداگر می طلبی طاعت استاد ببر

 

روزمرگم نفسی وعده دیدار بده                                  وانگهم تا به لحد فارغ وآزاد ببر

 

دوش میگفت بمژگان درازت بکشم                            یارب ازخاطرش اندیشه بیداد ببر

 

حافظ اندیشه کن ازنازکی خاطر یار

 

برواز درگهش این ناله وفریاد ببر

 

 

                                                   *خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی *

 

 

هلوتیکا ناو

Imagine

به پوستر فرابنفش در لاینوتایپ رای بدهید!

http://www.linotype.com/voting/helvetica/index.php?action=showUpload&upload_id=2311

 

؟

فرابنفش مجموعه ای تخصصی

 

وبلاگ فرابنفش شامل مجموعه ای اطلاعات عمومی می باشد که توسط دوستان عزیز من نوشته

می شود و تا جایی که توانسته ایم در مورد موضوعات مختلف مطلب جمع آوری کرده ایم...

دوستان زیادی به من میل فرستادند و همچنین در قسمت نظرات از من و دیگر همکاران درخواست

کردند تا نوشته های وبلاگ موضوعاتی متمرکز داشته باشد تا افراد خاص مخاطبان ثابت ما باشند...

ولی هدف ما از ابتدا به وجود آوردن دایره المعارف به بیان ما بود و این هدف برای ما جاویدان خواهد

 ماند.به همین منظور تصمیم گرفتیم که با افتتاح کردن زیر مجموعه هایی در زمینه های مختلف در

مورد آن زمینه ها به طور رسمی و تخصصی فعالیت کنیم...و مدیریت این زیر مجموعه ها با دوستان

من باشد...

در ضمن از دوستانی که این انتقادها را ارائه می دهند دعوت می کنیم تا در زمینه ی مورد علاقه ی

خود با ما همکاری کنند و امیدواریم که مورد رضایت شما قرار گیرد...

فرافیلم

۱.نقد و گفتگو در مورد آثار برتر سینمای جهان

۲.بررسی سبک های مختلف سینمایی

۳.زندگی نامه ی بازیگران و کارگردان های برتر سینما

۴.آموزش مبانی سینما

...

فراموزیک

۱.سبک شناسی موسیقی

۲.معرفی آثار برترموسیقی جهان و تحلیل درون مایه ی آن

 ۳.بررسی تاریخ موسیقی

۴.زندگی نامه ی اساطیر موسیقی

۵.آموزش مبانی موسیقی

...

فراعکس

۱.آموزش تخصصی عکاسی

۲.معرفی آثار برتر عکاسی

...

فراهک

۱.آموزش حرفه ای هک و ترفندهای اینترنتی

۲.آموزش کامپیوتر و برنامه نویسی

۳.معرفی نرم افزار و قوی ترین آنتی ویروس ها

...

عزیزان شما می توانید در هر زمینه ای که مایلید با ما همکاری کنید

منتظرتان هستیم...

 

نام سابق برخی از کشورها

 

نام قدیم برخی از کشورها

 

نام فعلی

نام قدیم

ایران

پارس

ایتالیا

رم

اتریش

نمشه

اندونزی

هند هلند

اتیوپی

حبشه

آلبانی

هروش

افریقای جنوبی

اوبانکی شاری

اولستر

ایرلند شمالی

بیلو روسی

روسیه سفید

بنگلادش

پاکستان شرقی

بنین

داهومی

بورکینافاسور

ولتای علیا

تایلند

سیام

ترکیه

عثمانی

تانزانیا

زنگبار-تانگانیا

ترکمنستان

ماورا النهر

جیبوتی

عفار و عیسی

زامبیا

رودزیای شمالی

زیمبابوه

رودزیاد جنوبی

ژاپن

دنی پالگو

ساراواک

برنئوی شمالی

سورینام

گویان هلند

سوریه

شامانت

سریلانکا

سراندیب- سیلان

سوئیس

هلوسیا

صحرا

ریو دواورو

عراق

بین النهرین

غنا

ساحل طلا

فرانسه

گل

فنلاند

سوئومی

لبنان

شامات

لیبی 

طرابلس

مالاگاسی

مادگاسگاد

مالاوی

نیوزیلند

میانمار

برمه-بیرمانی

ویتنام

آنام

هلند

ندرلند

هندوستان

بهارات

یونان

هلاس

یوگسلاوی

صربستان

یمن شمالی

سبا

 

 

مطالب تخصصی

 

 

 


مطالب مرتبط

 

تاریخ و ادب

 

عطار نیشابوری

 
 
 
 

 

یکی از بهترین اشعار و سرودهای فروغ فرخزاد

*این شعر را یرای تومی گویم

دراین غروب تشنه تابستان

درنمیه های این ره شوم آغاز

درکهنه گور این غم بی پایان

 

 

*این آخرین ترانه لالائیست

درپای گاهواره خواب تو

باشد که بانگ وحشی این فریاد

پیچد درآسمان شباب تو

 

 

*گذار سایه من سرگردان

ازسایه تو،دوروجداباشد

روزی به هم رسیم که گرباشد

کس بین ما ،نه غیر خدا باشد

 

 

 

*من تکیه داده ام به دری تاریک

پیشانی فشرده زدردم را

میسایم ازامید براین درباز

انگشهای نازک وسردم را

 

 

 

*آن دادغ ننگ خورده که میخندند

برطعنه های بیهده ،من بودم

گفتم ،که بانگ هستی خود باشم

اما دریغ ودرد که زن بودم

 

 

 

*چشمان بیگناه توچون لغزد

براین کتاب درهمن بی آغاز

عصیان ریشه دار زمانها را

بینی شکفته دردل هرآواز

 

 

 

*اینجا ستاره ها همه خاموشند

اینجا فرشته ها همه عریانند

اینجا شکوفه های گل مریم

بیقدرتر زخار بیابانند

 

 

*اینجا نشسته برسرهرراهی

دیودروغ وننگ وریاکاری

درآسمان تیره نمی بینم

نوری زصبح روشن بیداری

 

 

 

 

*بگذار تا دوباره شود لبریز

چشمان من زدانه شبنمها

رفتم زخود که پرده براندازم

ازچهره پاک حضرت مریم ها

 

 

 

*بگسسته ام زساحل خوشنامی

درسینه ام ستاره طوفانست

پرواز گاه شعله خشم من

دردا،فضای تیره زندانست

 

 

 

*من تکیه داده ام به دری تاریک

پیشانی فشرده زدردم را

میسایم ازامید براین درباز

انگشتهای نازک سردم را

 

 

 

*با این گروه زاهد ظاهرساز

دانم که این جدال نه آسانست

شهرمن وتو،طفلک شیرینم

دیریست کاشانه شیطانست

 

 

 

*روزی رسد که چشم تو باحسرت

لغزد براین ترانه دردآلود

جوئی مرا درون سخنهایم

گوئی بخود که مادر من اوبود

                                                                                     

                                                                                    "فروغ فرخزاد"

دوران کودکی عطار نیشابوری(عطار 2)

 دوران كودكي

 

سالها از پي هم ميدويدند ,به كنار هم مي نشستند وجاي خود را به سال جديد مي دادند, در همان گيرو دار كه گردش چرخ,سال 540 را ازپرده غيب بيرون مي كشيد وبر صفحه تاريخ جاي مي داد,خداوند به ابي بكر ابراهيم,پسري كرامت فرمود. کنیه او را ابوطالب نیز نوشته اند .وی در شهر شادیاخ ولادت یافت . چنانکه می دانیم پس از حمله غزان به سال 548 , شهر نیشابور ویران شد و چندی بعد شادیاخ که در جانب راست نیشابور واقع بود جای آن را گرفت و چون باز در حمله مغولان ویران گشت این بار نیشابور به محل قدیم خود عودت یافت . بنابراین خواه عطار در شادیاخ و خواه در کدکن که هر دو از اعمال نیشابور بوده اند , ولادت یافته باشد وی منسوب به شهر نیشابور هست و اینکه حاج خلیفه او را در چند مورد از کتاب خود همدانی شمرده البته درست نیست . ابي بكر ابراهيم مرد بيدار دل,خدا شناس وطريقت دان بود,در نيشابور به دارو فروشي مي پرداخت ومحترم ومعزز مي زيست.

همسر ابراهيم,زني پاك نهاد,خداپرست,زهد پيشه وزاهد منش بود كه بيست وچند سال آخر عمر را به خلوت نشست بود,در را بر كس وناكس بسته وتنها به پرستش خداي يگانه مي پرداخت(خسرونامه چاپ تهران).

اين زن وشوهر دين دار,به دامن عنايت پيامبر گرامي اسلام دست زدند وبه شرف نام عزيزش,پسر را " محمد"  ناميدند "ابو حامد" كنيه اش كردند:

آنچه آنرا صوفي آن گويد بنام                              ختم شد آن بر محمد والسلام

من محمد نامم واين شيوه نيز                             ختم كردم چون محمد اي عزيز

 

ابو حامد محمد,در شهر نيشابور پرورش يافت,به استاد سپرده شد,علم وفضل آموخت و" فريدالدين" لقب يافت.  سالهای کودکیش به احتمال قوی در اواخر عهد سنجر گذشت . در فاجعه غز (548) که نیشابور و خراسان به دست آن ها افتاد فریدالدین محمد شش یا هفت سالی بیشتر نداشت . ماجرا یک شورش خشم آلود مشتی تر کمان شبانکاره بود – که از ناچاری با سلطان به چالش برخاسته بودند . فقط بی تدبیری سلطان  و امیران در گاه آن را به یک فتنه خونین تبدیل کرده بود – فتنه غز , حادثه چنان عظیم , چنان موحش , و چنان درد ناک بود که نمی توانست در خاطر کودک خردسال تاثیر درد انگیز خود را باقی نگذاشته باشد .

چند سال بعد وقتی فتنه غز فروکش کرد و پایان یافت فریدالدین محمد دوران مکتب را می گذرانید . در خانه و شاید در مکتب نیز او را نه محمد , بلکه محمشاد یا چیزی شبیه آن که درآن نواحی به جای محمد بکار می رفت , می خواندند. در شادیاخ یا نشابور , هر جا بود محمشاد از آنچه در آن ایام در مکتب ها آموخته می شد بهره می گرفت .خط و حساب و قرآن – با مایه یی از شعر و ادب عصر . درین مدت خراسان بارها دست به دست شده بود . سنجر از اسارت غز رهایی یافته بود . به تختگاه خود در مرو بازگشته بود , و به اندک فاصله از اندوه دوران اسارت وفات یافته بود (552) . بعد از او خراسان بین خویشان و سرکردگان سپاه او دست به دست شده بود . با این حال قحطی و ویرانی همچنان بر تمام آن سایه انداخته بود . بازگشت سنجر تجدید عمارت آن را ممکن نساخته بود . جنگ های خانگی آن را همچنان به دست قحطی و بیماری رها کرده بود . وحشت و اضطراب سالهای هرج و مرج همچنان بر سراسر آن سایه انداخته بود .

فرید الدین محمد , این وحشت و اضطراب را هنوز در اعماق قلب و روح خود احساس می کرد . سالهای بعد , در مکتب و مدرسه , تجربه های تازه یی برایش حاصل می شد . در مدرسه با دانش های عصر آشنا می شد و در داروخانه پدر اسرار حرفه او را می آموخت . با این حال خاطره سالهای غز , قریحه شاعرانه یی را که از همان ایام در خاطر او می شکفت در خط احساس درد و دغدغه می انداخت . یاد آن ایام به وی خاطر نشان می کرد که دنیای او در حال فرو ریختن و در هم شکستن است . وقتی آن ماجراها را به یاد می آورد , خود را دچار کابوسی هولناک می یافت . همه چیز را محکوم به نیستی , همه چیز را در معرض تزلزل , و همه چیز را در کام فنا می دید .

در همان سالها که او دوران مکتب را می گذرانید , واقعه غز عده یی از غارت زدگان شهر را از شدت هول به صاعقه جنون دچار کرد . عده یی را به خاموشی ناشی از بهت , یا تند زبانی ناشی از بیطاقتی دچار ساخت . بی نظمی بیشتر اعتراض بیشتر را در خاطرها بر می انگیخت و اعتراض بیشتر جسارت بیشتر را طلب می کرد – که جز دیوانگی یا دیوانه نمایی هیچ چیز آن را قابل تحمل نمی ساخت . عده یی ازین دیوانه  نمایان , عاقلان واقعی بودند اما در پرده این جنون الهی که به آن شهرت پیدا می کردند , سخنگویان جناح معترض جامعه می شدند . نه فقط ارباب قدرت , بزرگان عصر و حتی عالمان شهر را مسوول آن بی نظمی ها می خواندند , بلمه احیانا بر دستگاه آفرینش -  که درنزد اکثر مردم قدرت ناسزایان و عجز و ضعف ارزانیان ناشی از مشیت واقع در ورای آن بود – نیز بی پرده یا در پرده اعتراض می کردند .در گیر و دار این احوال که در نیشابور مدرسه ها ویران , مسجدها بی رونق و بازارها دچار رکود بود , عطارزاده جوان اشتغالی را که پدرش به کار داروخانه داشت با نظر تعجب و تحسین می نگریست . برای فریدالدین محمد که در سال 553 تدریجا به بلوغ نزدیک می شد جاذبه داروخانه کمتر از مدرسه نبود .

مشخص کردن میزان استفاده از برنامه های نصب شده در ویندوز XP

همواره گرفتن آمار از کارکردی که شما با کامپیوتر داشته اید عمل جذابی بوده است! به همین دلیل شاید شما نیز دوست داشته باشید که بدانید به فرض در یک ماه اخیر ، از کدام یک از نرم افزارهایی که در درون ویندوز نصب کرده اید بیشتر استفاده کرده اید و از کدام کمترین استفاده را داشته اید. این موضوع میتواند علاوه بر جنبه اطلاع رسانی ، مفید نیز باشد. چرا که میتوانید برنامه های زائد نصب شده روی سیستم را نیز بنا بر میزان استفاده خود شناسایی کنید. این کار به وسیله خود ویندوز XP امکان پذیر است اما بسیاری از کاربران از این ویژگی جالب بی خبرند. هم اکنون قصد داریم به معرفی این ترفند جالب بپردازیم.
ادامه نوشته

عکس گرفتن از صفحه مانیتور در ویندوز ویستا

طریقه عکس گرفتن از صفحه مانیتور در ویندوز XP را تقریبأ تمامی کاربران مبتدی و پیشرفته آگاه هستند ؛ زدن کلید PrtScr و سپس Paste کردن در محیطی مانند Paint. در ویندوز ویستا هم این کار امکان پذیر است ، اما همان طور که مشخص است این روش چندان مطلوب نیست چرا که عکس از کل صفحه گرفته میشود در نتیجه بسیاری ترجیح میدهند از نرم افزارهای مرتبط استفاده کنند. اما ویندوز ویستا تدبیری بسیار عالی را در این زمینه اندیشیده است و ابزاری با توانایی های بالا را برای گرفتن عکس از صفحه مانیتور را در خود گنجانده است. در این ترفند قصد داریم به معرفی ابزار Snipping Tool ویندوز ویستا که اکثرأ کاربران از آن بی خبرند بپردازیم.
ادامه نوشته

زنده کردن باتری های مرده لپ تاپ ، به روشی اعجاب انگیز!

باتری های معمولی لپ تاپ نیز همانند سایر وسایل الکترونیکی برای خود عمر مشخصی دارند. این باتری ها معمولأ پس از 1 تا 2 سال کار مداوم ، کارایی اصلی خودشان را از دست میدهند و در نهایت تنها میتوانند 10 تا 15 دقیقه شارژ خود را حفظ کنند. در صورتی که باتری لپ تاپ شما نیز به این بلا دچار شده است پیش از هر اقدام دیگری دست نگاه دارید و این ترفند واقعأ اعجاب انگیز با روشی اعجاب انگیزتر را بر روی باتری خود را اعمال کنید! چرا که با این کار میتوانید جان دوباره ای به باتری ببخشید و به نوعی آن را احیا کنید ، چرا که مجددأ باتری میتواند 1 الی 2 ساعت شارژ خود را نگه دارد و دیگر نیازی به پرداخت هزینه اضافی ندارید.
ادامه نوشته

سکوت

 

دوستان عزیز

دوست عزیزم آقای عبدالرحمان سیدی لطف کردند و شعری را برای وبلاگ ما فرستادند و من وظیفه

می دانم که این شعر را برای شما عزیزان بگذارم و از آقای سیدی نهایت تشکر را بکنم.

در ضمن ترجمه ی انگلیسی این شعر نیز با آقای سیدی است.

سکوت
دخترک زیبای افلیجی ست

دوستش بداریم .
نگاه کن

چه فروتنانه در آن سوی برکه ی بکارت

نشسته

و خزه های آستین تنهائیش

به سوی کلمات خدا

فریاد می کشند .

از مجموعه شعر " سرم را به شب تکیه دادم "
سروده ی " بابک صحرانورد "

انتشارات پارسی نژاد- تهران -۱۳۸۲


ترجمه ی شعر" سکوت "

Silence " "

Silence is a palsy beautiful girlie

Most we like her

Look
meekly over side of pond of virginity

Is siting

And mosses of sleeve of her silence

To side words of God

Shouting


ترجمه ی شعر از" عبدالرحمن سیدی "
بانه – ۲۸/۷/ ۱۳۸۶

 

راوی شرارت (قسمت دوم)

 

رومن پولانسکی              Romen Polanski

 

در قسمت قبل زندگی نامه و خلاصه ی تعدادی از فیلم های پولانسکی رو نوشتم وتاکید بسیاری داشتم که

 مطلب ادامه دارد...دوستان زیادی توجه نکردند و نوشتند که ماه تلخ چرا جزء آثار برتر نیست !

 

تس       Tess

تس

فیلمی رمانتیک و تراژیک ولی با دید پولانسکی !

دختری که نا خواسته و به طور غیر ارادی وارد جامعه ای پست و کثیف می شود و هر چه با شر و

پستی می جنگد ولی نمی تواند آن را شکست دهد تا اینکه خود وسیله ای می شود برای ایجاد شرارت !

دختری که با نهایت مظلومیت و با چهره ای معصومانه تبدیل می شود به ذاتی شرور و پست.

این نگاه رومن پولانسکی است که به این رومان جلا بخشیده... اگر که این رومان توماس هاردی را

 بخوانید هیچ گاه تاثیر فیلم را نخواهد داشت...

پولانسکی خیلی استادانه در این فیلم توانسته درون پست یک فرشته را بیرون بکشد و این را به تصویر

در آورد.

 

ماه تلخ                       Bittermoon

ماه تلخ

از نظر بنده بی حرف ترین اثر پولانسکی است !

این فیلم درباره ی سفر دریایی یک زوج انگلیسی است که مرد جوان در آنجا با یک

نویسنده ی آمریکایی آشنا می شود و این آشنایی باعث می شود که او به طور ناخواسته شنونده ی

داستان های نویسنده ی آمریکایی شود.داستان هایی که محتوی آنها پر از ابهام است.

نویسنده ی آمریکایی که اسکار نام دارد خاطراتش را ازابتدا که بسیار رویایی ورمانتیک آغاز میشود

و پایانی همچون کابوس دارد را به اجبار برای مرد جوان تعریف می کند که ذهن و عقاید مرد جوان را

تا حدودی منحرف و شرور تر می کند...

 ساختار فیلم ساختار بسیار قوی می باشد ولی فیلم نامه ی آن که توسط جان براون نوشته شده است

طبق نظر منتقدان فیلم نامه ای کلیشه ای به حساب می آید.

خاطرات تلخ این نویسنده  ناشی از حوادثی تلخ است که از روحیه ی افراط و تنوع طلبی انسانی انتقاد

می کند و مخاطب را در دنیای خود فرو می برد تا آیینه ای جلوی این اعمال ذاتی و غریزی انسان بگذارد.

 

نگاهی باعث ایجاد عشق و عشق تبدیل به حسرت وحسرت تبدیل به یافتن و یافتن شهوت رو ایجاد می کند

و در آخر زاده ی همه ی این موارد نفرت است که پولانسکی با شیوه های زیرکانه اش این کار رو انجام

داده است...

او این قدرت را دارد که در نهایت اقتدار در عرض چندین ثانیه یک رابطه ی عاشقانه را به دعوایی

خشن تبدیل کند ( صحنه ی سر میز صبحانه که می می با اسکار شروع به بحث و جدال می کنند) شاید

می توان گفت که این دعوا بهترین دعوای ساختگی در تاریخ سینما است !

نگاهی کوتاه به نگرش منتقدان و مخاطبان در مورد این فیلم

من وقتی برای این مطلب در کتاب ها و وب های گوناگون تحقیق می کردم متوجه شدم حتی منتقدان معتبر

 نیز زیاد دل خوشی از این فیلم نداشتند...

 

 

این نکته باعث شد من بیشتر تحقیق کنم تا مطمئن شوم این فیلم که بارها در رده های اول سینمای سبک

 اکسپرسیونیسم قرار گرفته است آیا واقعا از نظر روانشناسی یا ساختاری دچار ضعف است یا نه !

حتی مخاطبان این فیلم اکثرا نظرشان این است که این فیلم فقط بر پایه ی سکس است و بی معنا و

 شاید معنایی کلیشه ای! در واقع تاکید دارند که این فیلم ارزش بیش از یکبار دیدن را ندارد !

در قسمت قبل هم اشاره کردم که من وقتی این فیلم رو نگاه کردم فقط لحظه ای من را

تحت تاثیر قرار داد و به سرعت تاثیر آن محو شد ولی در کل نتوانستم از داستان او لذت ببرم...ولی مجددا

این فیلم رو نگاه کردم تا شاید چیزی دستگیرم شود!  اینبار تاثیر همان بود ولی معکوس ! دفعه ی اول حق

رو به می می و امثال او دادم ولی دفعه ی بعد حق رو به اسکار و امثال او دادم ...

با دیدن دفعه ی سوم  دیدم که من بسیار پرت شدم  داستان های زیادی در آن نهفته است که هیچکدام

مفهوم یا نماد و یا پیام خاصی ندارند و مثل دیگر فیلم های این کارگردان بزرگ فقط یک چشم است که

می خواهد نشان دهد ازدواج و روابط مفرط حوادثی را به دنبال دارند که هیچکس نه متوجه ی آنهاست

و نه جرات بیان آنها را دارد...

شاید ما همه مخالف این نوع سکس باشیم...شاید وانمود کنیم که سکس عملی فرعی و حیوانی است...

ولی با رجوع کردن به درونمان متوجه خواهیم شد که اگر بخواهیم مشا بهات حیوانی را بگوییم بسیارند

(غذا خردن.خشمگین شدن.نفرت.حسادت...) و چرا این موضوع باید کنار رود ! حتی در دین در شریعت

 و آداب هم ذکر شده  که این عمل از لزومات زندگی است ولی نباید در آن افراط کرد و او را هدف

اصلی نامید...

 پولانسکی در این نکات بسیار توجه کرده تا فقط حقیقت را بیان کند او در این فیلم تاکید به این موضوع

دارد که سکس فقط یکی از احتیاجات غریزی انسان است و نباید به عنوان معیار به آن نگاه کرد زیرا

همانند دیگر غرایز در اثر زیاده روی سرکوب خواهد شد و می تواند از همه ی نیازها مضر تر باشد...

ولی در نگاهی کلی منتقدان این فیلم رو از شاهکارهای پولانسکی می دانند و. خصوصا در ادبیات 

سینمایی اکسپرسیونیسم همیشه اسم این فیلم در اولویت است !

 

مرگ و دوشیزه            Death & Maiden

مرگ و دوشیزه

این فیلم بر اساس نمایش نامه ی معروف مرگ و دوشیزه است که راوی آن پولانسکی است.در مورد

زنی است که در زمان حکومت دیکتاتوری توسط یکی از افراد رژیم که دکتر میردانا نام دارد مورد

تجاوز قرار می گیرد و بعد از سالها به طور اتفاقی دکتر مهمان خانه ی آنها می شود...

این فیلم با قطعه ی موزیک دوشیزه ی باکره از شوبرت آغاز می شود و با آن به پایان میرسد.در طول

فیلم برای مخاطب ابهامات زیادی ایجاد می شود ولی این ابهامات بسیار جذاب و بی نظیر هستند...

در ضمن یکی از شاهکارهای بازیگری بن کینگزلی در این فیلم است.

 

پیانیست              The Pianist

پیانیست

این فیلم یکی از دیگر اثرهای زیبای پولانسکی است.

من به طور کلی با فیلم جنگی رابطه ی  خوبی ندارم ولی با دیدن این فیلم جنگ رو به طور واقعی

حس کردم...رومن که خودش خالق دردهاست و به ویژه که این جنگ را خود از نزدیک دیده و حس کرده

رو با شاهکاری دیگر از زبان یک پیانیست بیان می کند.

این داستان زندگی نامه ی ولادیسلاو اشلیپمن است که خود هنرمندی بسیار با استعداد است.این اثر

بسیار زیبا از زبان پولانسکی است پس نباید از آن به سادگی گذشت...

رومن نیز با این فیلم برنده ی جایزه اسکار بهترین کارگردانی شد ولی به علت پرونده ی تجاوز به

دختر 16 ساله در آمریکا در مراسم اسکار حضور نیافت.

 

در ضمن نمی توان شاهکارهای ادبی همچون مکبث ( اثر شکسپیر) و الیور توئیست( اثر چارلز دیکنز) رو

نادیده گرفت چه بسا که این شاهکارهای ادبی نیز از دید پولانسکی  مورد تحلیل قرار گرفتند.

کارگردانهای بسیار زیادی شر و درونیات پست انسانی رو مورد بحث و تحلیل قرار دادند ولی در این

میان هیچ کس مثل پولانسکی نتوانست که در عین سادگی بسیار این موضوعات رو بیان کنند !

آیا می توان از آثار او به راحتی گذشت؟

آیا کسی به این زیبایی بعد شگفت انسانی رو زیر سوال برده؟

آیا کسی  توانسته بی ادعا درونیات انسان رو تحلیل کند؟

در سال های اخیر به او نیز لقب "کوتوله ی سمی"داده اند (مجله ی نوتال)

 

 

معمای انیشتین + جواب

 

 

آیا شما در زمره دو درصد افراد باهوش در دنیا هستید؟ پس مساله زیر را حل کنید و دریابید در میانه

افراده باهوش جهان قرار دارید یا خیر! هیچگونه کلک و حقه ای در این مساله وجود ندارد، و تنها منطق

 محض می تواند شما را به جواب برساند. (موفق باشید)

۱) در خیابانی، پنج خانه در پنج رنگ متفاوت وجود دارد.
۲)در هر یک از این خانه ها یک نفر با ملیتی متفاوت از دیگران زندگی می کند.
۳)این پنج صاحبخانه هر کدام نوشیدنی متفاوت می نوشند، سیگار متفاوت می کشند و حیوان خانگی متفاوت نگهداری می کنند. سئوال: کدامیک از آنها در خانه، ماهی نگه می دارد؟

راهنمایی:


۱) مرد انگلیسی در خانه قرمز زندگی می کند.
۲) مرد سوئدی، یک سگ دارد.
۳) مرد دانمارکی چای می نوشد.
۴) خانه سبز رنگ در سمت چپ خانه سفید قرار دارد.
۵) صاحبخانه خانه سبز، قهوه می نوشد.
۶) شخصی که سیگار Pall Mall می کشد پرنده پرورش می دهد.
۷) صاحب خانه زرد، سیگار Dunhill می کشد.
۸) مردی که در خانه وسطی زندگی میکند، شیر می نوشد.
۹)مرد نروژی، در اولین خانه زندگی می کند.
۱۰) مردی که سیگار Blends می کشد در کنار مردی که گربه نگه می دارد زندگی می کند.
۱۱) مردی که اسب نگهداری می کند، کنار مردی که سیگار Dunhill می کشد زندگی می کند.
۱۲) مردی که سیگار Blue Master می کشد، آب میوه می نوشد
۱۳) مرد آلمانی سیگار Prince می کشد.
۱۴) مرد نروژی کنار خانه آبی زندگی می کند.
۱۵) مردی که سیگار Blends می کشد همسایه ای دارد که آب می نوشد.

آلبرت انیشتین این معما را در قرن نوزدهم میلادی نوشت، به گفته وی ۹۸% از مردم جهان نمی توانند این معما را حل کنند! شماچطور؟؟؟

من مطمئن هستم که شما می توانید. امتحان کنید

منتظر نظرات و جواب شما هستم

منبع www.tk4u.blogfa.com

جواب:مرد آلمانی (طبق نظر۸۳٪ دانشمندان)

 ۱۰ نظر اول توسط دوستانی است که از ۹ روز پیش بدون حل نوشته شده است.